شهادت مظلومانه ی هفتمین مولای غریب شیعیان تسلیت باد
شهادت امام موسی کاظم(ع) تسلیت باد
سالروز شهادت جانسوز هفتمین اختر تابان سپهر امامت حضرت امام موسی کاظم
(علیه السلام) تسلیت باد .
شهادت امام موسی کاظم(ع) تاریخ شهادت : بیست و پنجم رجب سال 183 هجری قمری
نام : موسی
کینه : ابواسماعیل ، ابوالحسن وابوابراهیم
القاب : کاظم ، صابر، صالح ، امین و باب الحوائج
نام پدر : امام جعفرصادق(علیه السلام)
نام مادر : حمیده
تاریخ تولد : یک شنبه هفتم صفر سال 128 هجری
مدت امامت : 35 سال
طول عمر : 55 سال
تاریخ شهادت : 25 رجب سال 183 هجری
قاتل : سندی بن شاهک یهودی به دستورهارون الرشید
محل دفن : شهرکاظمین نزدیک بغداد
نحوه شهادت : بوسیله زهر
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) هفتمین امام شیعیان درصبح یکشنبه هفتم صفر سال 128 هجری قمری درروستای ابواء ( بین مکه ومدینه ) متولد شدند . پدربزرگوار ایشان ششمین پیشوای تشیع ، امام صادق ( علیه السلام ) ومادر گرامیشان حمیده مصفّاه که از زنان معظمه ومکرمه آن زمان بوده می باشد . در بیان مقام ومنزلت این بانوی مکرمه به همین روایت بسنده می کنیم که امام صادق(علیه السلام) در مورد ایشان فرمود :
حمیده تصفیه شده از هر دنس وناخالصی است [همانند] شمش طلا ، ملائکه پیوسته او را حراست وپاسبانی می نمودند تابه من رسید .
و امام موسی بن جعفر ( علیه السلام ) دردامن پاک و مطهر چنین مادری رشد و نموّ یافت و دوران کودکی را تحت تعلیم و تربیت پدری همچون امام جعفر صادق ( علیه السلام ) سپری نمود و تا سن 20 سالگی از محضر آن فیض عظیم الهی بهرمند گشت .
تااینکه در سال 148 که امام صادق( علیه السلام ) به دست منصور سفاک به شهادت رسیدند وبار سنگین امامت و رهبری امت اسلامی از جانب خداوند بردوش امام موسی کاظم ( علیه السلام ) نهاده شد .
مشهورترین لقب امام هفتم (ع) کاظم ( خاموش وفروبرنده خشم ) می باشد . آن حضرت بدلیل آنکه هرچه ازدشمنان برایشان وارد می شد صبرکرده وخشم خود را فرومی برد به کاظم معروف گشت.
ابن اثیر که ازمتعصبان اهل تسنن است می گوید:
آن حضرت رابدین جهت کاظم لقب دادند که به هرکس که با او بدی می کرد احسان می نمود و این عادت او بود.(1)
امام موسی کاظم(علیه السلام) نیز چون امامان دیگر از همان ابتدا برعلیه حکومت و دستگاه فاسد عباسی به مبارزه پرداختند . شکل مبارزه حضرت ( علیه السلام ) همانند دیگر امامان ( علیهم السلام ) براساس اوضاع و شرایط اجتماعی آن عصر وارزیابی قدرتها و جبهه گیری مخالفان بود .
آن حضرت پس از بررسی اوضاع ، تشخیص داد که بهترین راه ، پی گیری و تداوم برنامه انقلاب علمی پدرش می باشد و درهمین راستا جمعی از رجال علم وفضیلت را تربیت کرد .
امام ( علیه السلام ) ناگزیر بود همین راه را برگزیند چرا که منصور جاسوسان زیادی گمارده بود تاکسی را که امامت او مورد اتفاق شیعیان است دستگیر کنند وگردنش را بزنند .
گروهی که در جلسه درس آن حضرت حاضر می شدند ، آنچه را که ازآن حضرت می شنیدند ثبت می کردند واین چنین بود که با شهادت امام صادق ( علیه السلام ) مکتب علمی ایشان تعطیل نشد بلکه به رهبری جانشین وفرزند او امام موسی کاظم ( علیه السلام ) شکوفایی خود را حفظ نمود .
در مقابل حکومت عباسی بوسیله مفتیان و قضاتی که طرفدار حکومت وقت بودند امام کاظم ( علیه السلام ) را از فعالیتهای علمی باز می داشت و شاگردان امام را زیر فشار قرار می داد تا آنجا که تربیت یافتگان مکتب او قادر نبودند حتی به طور صریح نام امام هفتم را برزبان آورند واز وی به نامهای ابوابراهیم ، عبد صالح ، عالم ، صابر ، وامین یاد می کردند .
اما امام با این همه مشکلات از مجاهدت و کوشش باز نایستاد و در تکامل جنبش علمی و نهضت فرهنگی ، اسلامی گامهای بزرگی برداشت و صدها مفسر و دانشمند تربیت نمود که به عنوان نمونه می توان از افرادی مانند :
« علی بن یقطین » « محمد بن ابن عمیر » « هشام بن حکم » و « یونس بن عبد الرحمن » نام برد .
در همین رابطه « سید امیرعلی » در کتاب تاریخ عرب می نویسد :
در سال 148 هجری امام جعفر صاد ق( علیه السلام ) در شهر مدینه در گذشت ، ولی خوشبختانه مکتب علمی او تعطیل نشد ، بلکه به رهبری جانشین و فرزندش موسی کاظم ( علیه السلام ) شکوفائی خود را حفظ کرد .
همچنین ابن حجر هیتمی دانشمند و محدث مشهور جهان تسنن می نویسد :( 2 )
موسی کاظم ( علیه السلام ) وارث علوم و دانشهای پدر و دارای فضل و کمال او بود . وی در پرتو عفو و گذشت و بردباری فوق العاده ای که ( در رفتار با مردم نادان ) از خود نشان داد کاظم لقب یافت و در زمان او هیچ کس در معارف الهی و دانش و بخشش به پای او نمی رسید .
اما امام درکنار فعالیتهای فرهنگی همواره نارضایتی وخشم خودراازحکومت فاسق عباسی ابرازمی فرمود وهمکاری باآنان رادرهرشکل وصورتی حرام میدانست.
روزی امام به صفوان که یکی ازاصحاب آن حضرت بود فرمودند:
- ای صفوان همه کارهای توپسندیده است جزیکی !
- فدایت شوم آن چیست؟
- کرایه دادن شترهایت به این ستمکاران (یعنی هارون)
- به خدا سوگند ، آنها را برای خودخواهی یا شکار رفتن کرایه نداده ام بلکه برای راه مکه اجاره داده وحتی خودم نیزآنان را همراهی نمی کنم.
- امام فرمود : صفوان آیا کرایه ات برعهده آنان است؟
- آری ، فدایت گردم.
- آیا دوست داری زنده بمانند تا کرایه تورا بپردازند؟
- آری
دراینجا امام فرمودند : هرکس بقای آنان را دوست داشته باشد ازآنان است وهرکس ازآنان باشدواردآتش می گردد.
زندان وشهادت
امام کاظم ( علیه السلام ) با انتخاب شیوه های درست مخفی کاری ، توانست در عصر حاکمانی مانند منصور دوانیقی ، مهدی و هادی عباسی جان به سلامت برد ، اما هارون که خود را در تمام زمینه ها موفق و در جبهه مبارزه با شیعیان و علاقه مندان اهل بیت شکست خورده می دانست ، امام ( علیه السلام ) را دستگیر و زندانی کرد و درنهایت به شهادت رسانید ، هارون فکر می کرد که تا مرکز رهبری این جبهه را از کار نیندازد همه کوششهایش بی فایده خواهد بود از این رو تصمیم گرفت که امام کاظم ( علیه السلام ) را باز داشت کند .
د ژخیمان هارون امام ( علیه السلام ) را در مسجد پیامبر( صلی الله علیه وآله ) هنگامی که مشغول نیایش و نماز بود ، دستگیر کردند و حرمت خانه خدا و حرم پیامبر ( صلی الله علیه وآله ) را مراعات نکردند .
هارون برای مخفی نگاه داشتن تبعید امام دو کجاوه ترتیب داد ، یکی را به مقصد کوفه و دیگری را به مقصد بصره روانه کرد و بدین وسیله خواست محل تبعید امام را پوشیده نگاه دارد تا مردم ودوستدارانش امکان دسترسی به آن حضرت را نداشته باشند وهمواره امام را از زندانی به زندان دیگر منتقل می کردند.
آن بزرگوار درآغاز در زندان می فرمود :
خدایا ترا حمد وسپاس که مرا در جای خلوتی قرار دادی که با فراغت بهتر بتوانم تو را عبادت کنم . ( 3 )
اما در آخرین زندان که زندانی مخوف و تحت مراقبت سندی بن شاهک بود می فرمود :
ای خداوندی که گیاه را از بین آب و گل و ریگ نجات می دهی ، ای خدائی که آتش را ازبین آهن و سنگ رهائی می بخشی ، ای خدائی که شیر را از بین فضولات و خون خلاص می کنی ، ای خدائی که بچه را از میان پرده رحم نجات می بخشی ، ای خدائی که روح را ازمیان حجابها خلاص می کنی ، مرا از دست هارون خلاص کن . (4 )
در زندان سندی بن شاهک اوضاع و احوال بر امام بسیار سخت می گذشت و از مناجات های آخرین امام در این زندان به وضوح دریافت می شود که شدت شکنجه و اذیت و آزاری که بر امام هفتم شیعیان وارده می شده تا به چه حدی بوده است و در روایات دیگر نقل شده که امام را درسیاه چالهای زندان شکنجه می دادند و غل و زنجیر آهنین به پای مبارک حضرت می بستند .
اما همانگونه که خورشید ازپشت ابربه نور افشانی و گرمادهی می پردازد وموجب حیات جانداران می گردد ، آثار وبرکات وجودی امام هفتم نیزحتی درزندان موجب جان بخشیدن به دلهای آگاه وخداشناس می گردید و روزبروز بر میزان علاقه مردم به خاندان عصمت وطهارت افزوده می شد. ومظلومیت حضرت برمحبوبیت ایشان می افزود.
سرانجام هارون که بسط وگسترش تشیع راخطری جدی برای تاج وتخت خودمی دید تصمیم به قتل امام گرفت و به سندی بن شاهک دستور داد تا امام را مسموم نماید.
او نیزمقداری خرمای زهر آلود در نزد آن حضرت گذاشت و آن حضرت ده عدد از آن خرما را خورد .
سندی بن شاهک گفت : بیشتر بخورید .
آن حضرت فرمود :
حَسبُکَ قَد بَلَغتَ ما یَحتاجُ اِلیهِ فِیما اُمِرتَ بِهِ
همین مقدار کافی است و با همین مقدار تو به آنچه مأمور بودی و مقصود تو بود نائل شدی
امام کاظم ( علیه السلام ) سه روز براثرآن مسمومیت در بستر بیماری بودند سپس به شهادت رسیدند .
سندی بن شاهک ( برای ظاهر سازی ) چند نفر قاضی و افراد عادل نما را احضار کرد تا گواهی دهند که حضرت موسی بن جعفر ( علیه السلام ) مسموم نشده است ، و هیچگونه بیماری وناراحتی مزاجی ندارد.
امام کاظم ( علیه السلام ) متوجه آنها شد وفرمود : « گواهی دهید که من مدت سه روز است که مسموم شده ام ، ظاهراَ سالم هستم ولی مسموم شده ام و بزودی براثر این مسمومیت از دنیا می روم ، در آخر روز سوم از دنیا رفت ( 5 )